سیـزده ؛ تیـر

همه جای دنیا که بنویسم، احساس غربت میکنم جز اینجا! حالا داستان چیه نمیدونم.. البته چرا میدونم.. بیش از یک دهه سابقه ی وبلاگ نویسی:) راستش همه چیز خدارو هزار مرتبه شکر، خوبه.. و خوشحالم. فقط کسب ُ کار دارم و یکم جیب خالیه.. زودتر راش بندازیم، دلنگرونیامونم تموم میشه. فعلا سه تا کسب و کار مد نظرمونه.. با ایده ی مانا میشه چهار تا. هر کدومم یه دونه رو دست بگیریم عالی میشه! =) دارم رو کارای طراحی و درس و دانشگاهمم وقت میذارم. خداییش گلناز چندسال آینده م بهم خیلییی افتخار میکنه.. خیلی! از طرف گلی ِ چند سال آینده بهت میگم" عاشقتم عزیزم که اینقدر سختی میکشی برای شادی من!" سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

به زودی به هرچیزی که آرزوشو رو داشتم، می‌رسم. به زودی ِ زود.. انگار بیای که اسمت بمونه رو تن این تاریخ؟ همون حال ُ دارم رفیق. به زودی اسم منم میمونه رو تنه ی تاریخ.. به زودی.. ما چه باشیم، چه نباشیم، زندگی ادامه داره.ساحل عزیزم، دلم برات تنگ شده. یادت میفتم و بغضم میگیره. حتما میدونی من چقدر برای رابطمون تلاش کردم. چقدر نذاشتم با میم تموم کنیم و از زندگیمون بذاریمش کنار.. ولی حالا اون کسی که کنار موند، منم.. خودم جدا شدم.. ولی.. بدون که اشتباه کردی. هیچوقت نپرسیدی که بشنوی.. با یه قلب پر از دلتنگی، دوست دارم:) با دونستن همه ی اتفاقای پشت سرم دوست دارم. کاش بدونی.. یه نسیمی.. یه نامه ای.. خاطره ای منو به یادت بیاره.. این چند روز همش یادت میفتم ُ اشکم درمیاد.. یادت میاد؟ روز عقدم، تا اومدم گفتم دستبند داری؟ میم گفت چرا از اون میپرسی از من نه؟ ببین.. اون همیشه به ما حسودیش میشد.. نگفتم هیچوقت بهت.. کاش میتونستم بسپارمت به زمان ُ برم... ولی تو برای من یادآور تمام گذشته هستی.. خوب ُ قشنگ.. مهربون من.. دلم خیلی برات تنگ شده.. اگه یه روزی.. یه جایی.. باز ببینمت.. یه بغل بزرگ میشم برات.. یه بغل بزرگ... سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

آهنگ Irem derici ، Kalbimin tek sahibine رو میشونم و میرم به سه سال و یک ماه پیش.. روز خواستگاریمون! روزیکه من با یه پیراهن آبی آسمونی و شال آبی و یه دنیا خجالت، نشستم رو به روت ُ برات یه نامه ی بلند بالا خوندم از چه و چه و چه... چقدر قشنگ به دلت نشستم.. چقدر قشنگ تمام زندگی من شدی.. آخ دور سرت، دور چشمات.. دور مهربونیات بگردم عشقمپ.ن.: اونایی که اینجا خیلی قدیمین میدونن، یه مدت این شکلک بوس ُ قلب تحریم بود. یعنی نثار هرکسی میکردی یا یارو خیلی آدم خفنیه یا تو خیلی دوسش داری از صمیم قلب.. برای من که اینجوری بود سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

ازم پرسید:" اگه ده سال ِ دیگه یه هو یادت بیاد که دانشگاه قبول شدی اونم سراسری و بخاطر من نرفتی، بخاطر راه دورش، بخاطر هزار ُ یک دلیل که بهم مربوط می شد، ممکنه ازم بدت بیاد؟" نگاش کردم. یه عالمه! فکر ک سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

بهترین اتفاق ها کی میفتن؟ فکر کنم زمانیکه ما باور کنیم، اونقدری قدمون بلند شده که دستمون به میز آززوهامون برسه! و بتونیم اون آرزویی رو برداریم که واقعا از ته ِ ته ِ دل دلمون می خواد. من از خیلی خیلی و سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

شده یه وقتایی تا یه آهنگ دانلود شه یا شروع شه اینقدر ذوق کنی که دلت ضعف بره؟ همین چند لحظه پیش برای آهنگ ِ قطار از فرزاد فرزین دلم رفت.. اینقدررر رفت تا وقتی شروع شه دست نبردم برای تایپ.. هاه.. یه شبا سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

نگرانم. تشویش دارم. پراز دلشوره م. خسته م.. یعنی جسمم خسته س! دلیل هیچکدومم نمیدونم. شایدم میدونم. ولی.. شده مغزتون هوشیار باشه ولی پاهاتون یارای ِ کشیدن جسمتون رو نداشته باشه؟ از دیشب اینجوریم.. احسا سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

آبــان داره تموم میشه و آخرین قطره های رنگ زردش رو روی ِ تقویم  ِ سال ِ هزار ُ سیصد ُ نود ُ هفت، می چکونه.. این روزا حال ُ هوای ِ خوبی جریان داره. حال ُ هوای عید دارم! دوست دارم خیابون هارو ببینم شلوغ سیـزده ؛ تیـر...ادامه مطلب

حوصله نداشتم بشمرم ببینم امروز چندمه.. بنابراین خواستم بنویسم بیست ُ چند ِ آبان که نوشتم! و حالا یه پیشنهاد دارم براتون. میشه لطفا سریال " kidding " رو حتماااا.. ببینین ؟! میشه !؟ :)

سیـزده ؛ تیـر...

گریه کردم ُ سبک شدم.. هارد اکسترنال رو وصل کردم به لپ تاپ به عشق تماشای چندتا از عکسای عروسیمون ولی یه هو رفتم سراغ پوشه ی خاطرات قدیمی.. و عکس هایی که هرکدومشون کلی خاطره بودن! دلتنگ شدم برای بعضی ها.. برای خیلی ها.. عجب.. عجب..

نمیدونم.. چقدر دلتنگم.. نمیدونم.. چقدر..

هاه... .

اینقدر این متن سردرگمه فقط میتونم بگم "عذر میخوام" ... :(

سیـزده ؛ تیـر...